وبلاگ موفقیت ایرانی



شاید شما هم از جمله افرادی باشید که در مورد رفتن به دانشگاه یا نرفتن دچار آشفتگی شده اید یا حتی در مورد انتخاب رشته مورد نظر به دوراهی رسیده اید. فارغ از طبیعی بودن این اتفاق ، یادگیری نکاتی که باعث تفکر در معیار انتخاب های ما میشود ، میتواند سازنده و مفید باشد.

پس با من همراه باشید و این 

مقاله را از دست ندهید.

دانشگاه چیست؟

اجازه دهید یک سوال بنیادی تر را بپرسم ؛ دانش چیست؟

در فرهنگ فارسی : دانش ، مجموعه از اطلاعات یا آگاهی ها درباره یک پدیده که از طریق آموختن، تجربه یا مطالعه بدست می آید ، است. 

دانشگاه نیز مکانی برای یادگیری علم است.مکانی که افراد واجد شرایط در آن به تحصیل میپردازند و با فارغ التحصیلی و کسب مدرک آن را اتمام میرسانند (و دانشجو به سعادت میرسد انشالله!  ).

دانشگاه
دانشگاه

مسئله ما مقایسه کسب دانش و رفتن به دانشگاه نیست. هر دو به یک هدف منتهی میشوند(یادگیری) . اما کسب دانش محدوده بسیار بزرگ تر و وسیع تری نسبت به رفتن به دانشگاه دارد که البته این به معنای تضاد این دو نیست.  در واقع دانشگاه هم راستا با کسب دانش است اما این دلیل بر مناسب بودن آن برای همه نیست!

ما در هر حال و شرایطی میتوانیم علم یاد بگیریم. در حالی که مشغول خواندن یک مقاله علمی از یک سایت َآموزشی هستیم، در حالی که مشغول ورزش کردن هستیم و یا زمان هایی که غرق در مشکلات و شکست هاییمان هستیم.

اغلب افراد بزرگ، عظیم ترین موفقیت های خود را بلافاصله بعد از عظیم ترین شکست هایشان بدست آورده اند.

ناپلئون هیل، نویسنده 

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

یادگیری چهارچوب ویژه ندارد .هر کدام از حالات بالا میتوانند منبعی برای کسب مهارت و دانش باشند.

خوب … بحث ما تحصیلات عالیه و دانشگاه است. اما چیزی که بیشتر افراد را به سمت دانشگاه سوق میدهد ، حتی یادگیری هم نیست!بلکه مدرک است! خوب بهتر است به اینفوگرافیک زیر دقت کنید…

دانشگاه و نرخ بیکاری

دانشگاه و نرخ بیکاری (خبرگزاری تسنیم)

این آمار مرتبط با سال 96 است که قطعا در حال حاظر (سال 98) اوضاع بدتر شده است. البته من مثل خبرگزاری ها قصد تخریب روحیه شما را ندارم! پیام این اینفوگرافیک واضح است ؛ هیچ ارتباطی بین رفتن به دانشگاه و 

موفقیت در حوضه ی کاری وجود ندارد. میبیند که که 75% بیکاران ، دانش آموخته دانشگاه هستند و بقول بزرگ تر ها آقا مهندس و خانم دکتر هستند!  

این دانشجویان چه اشتباهی کردند؟

این آمار تاسف بار فارغ از ناکارآمدی مسئولان مرتبط یک عامل اصلی دارد و آن هم اشتباهات خود افراد است.           اگر بخواهم در یک جمله این اشتباه را شرح دهم : معیار های اشتباه و بی ارزش در انتخاب های زندگی.

اگر ده نفر از مخاطبان این جمله که افراد تحصیل کرده بیکار باشند را پیدا کرده و از آن ها بپرسید که چرا این رشته را برای تحصیل انتخاب کردید و اصلا چرا دانشگاه رفتید، به جواب های جالبی میرسید:

  • نمیدونم ! اون موقع مُد بود!
  • به توصیه پدر و مادرم
  • مشاورم اون روز بهم گفت این رشته رو انتخاب کن!!!!
  • آخه بدون دانشگاه و مدرک کار بهت نمیدن (شخص مورد نظر بیکار است !!!!! :))

حقیقت این است که تصمیمات اغلب افراد جامعه در زندگیشان براساس محیط اطراف است. بنابراین میتوان گفت که اکثر جوانان در بحث تحصیلات ، روی تصمیمات دیگران بیشتر از خودشان حساب باز کرده اند.

anthony robbins
اهمیت تصمیم(آنتونی رابینز)

معمولا افراد زمانی که بین دوراهی خود و دیگران بر میخورند منطق را که میگوید بزرگتر ها خیر ما را میخواهند ، دنبال کرده و از آن پیروی میکنند.

این درحالی است که اکثر افرادی که خود را مسئول تصمیمات زندگی خود میدانند، به نتیجه دلخواه خود میرسند.

این فقط یکی از معیار های غلطی از که افراد برای انتخاب های زندگی از آن استفاده میکنند.

معیار های ارزش مند : چرایی قدرتمند

 چرایی، نیرویی است که از قلب خواسته های ما بیرون می آیند و همان دلیل ما برای انجام رسیدن کارها است.همان دلیلی که مارا در مسیر رسیدن به خواسته هایمان نگه میدارد.انتخاب معیار های ارزشمند سبب ایجاد چرایی قدرتمند برای انتخاب اهداف و رسیدن به آن ها است.

معیار
فردریش نیچه

حالا که با این اصل که تحصیل و تمام فعل های زندگی ما باید بر اساس معیار های درست و با معنا شکل بگیرد باید بفهمیم که این معیار ها، چه معیار هایی هستند و چرا باید انتخاب شوند.

در قسمت بعدی مقالات تمام معیار ها و ارزش های غلط برای رفتن به دانشگاه و تحصیلات عالیه ، شرح داده میشود.

منبع:

مجله موفقیت


در ادامه بحث رفتن به دانشگاه به این نتیجه رسیدیم که ،اهمیت معیار ها و ارزش ها بسیار زیاد است. به طوری که میتوان گفت که به طور غیرمستقیم نتایج زندگی مارا تعیین میکنند.

ما لباسی میپوشیم که براساس معیار های ما باشد. حرف هایمان را بر اساس ارزش هایمان میگوییم. و از همه مهمتر اهدافی را انتخاب میکنیم که با ارزش های ما در تناسب باشد. پس این موضوع به قدری اهمیت دارد که باید خیلی زود در راه اصلاح آن قدم بردارید.

در بحث تحصیل و دانشگاه ، در بخش قبل به این نتیجه رسیدیم که افراد تصمیمات اشتباهی در این راه میگیرند بنابراین موفقیت در یک راه اشتباه، چیزی جز شکست برای آن ها ندارد!

معیار ها و ارزش ها
معیار ها و ارزش ها (فیلم میان ستاره ای)

شما میتوانید با شناخت این سه معیار غلط و اصلاح آن به نسخه مفید و با ارزش آن، موفقیتی که از آن شماست به دست آورید. نه موفقیتی که جامعه از شما میخواهد!

اگر دلیل شما برای رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل ، موارد پایین است، توصیه میکنم از همین الان به فکر تغییر در نگرش و افکار خود باشید، چرا که این موضوع مربوط به صرف وقت و انرژی زیادی است که اگر در راستای هدفی غلط باشد ، افسوس و حسرت به همراه می آورد. حتی در بهترین حالت اگر شما در یک دانشگاه خوب و در رشته ای باکلاس! فارغ التحصیل شوید به چیزی رسیده اید که برای شما نیست چون چرایی مناسبی برای آن نداشته اید!

  • کسب مدرک

مدرک گرایی موضوعی است که متاسفانه چندین سال ، در بین افراد در همه قشر ها نهادینه شده است. موضوع این است : بزرگترین مدرک شما برای پیدا کردن شغل و موفقیت در آن ، مقدار تخصصی است که در آن دارید. 

من هر کاری می‌کنم، برای وسعت دادن دامنۀ فهم و شعور خودم می‌کنم. من هرگز برای گرفتن دیپلم یا لیسانس درس نمی‌خوانم، بلکه منظورم این است که با وسعت دادن دامنۀ معلوماتم بتوانم کار موردعلاقۀ خودم را -که شعر است- دنبال و موفق بشوم.

فروغ فرحزاد: شاعر

در سال های کنونی کسب و کار ، مدارک تحصیلی اهمیت خود را از دست داده اند. در این بین افراد به دو قسمت تقسیم میشوند. عده ای جاه طلب، هدف خود را بر کارفرما بودن و کارآفرینی کردن معطوف کرده اند که باید بگویم برای این گروه مدرک دانشگاهی هیچ جایگاهی ندارد. فقط و فقط فن و مهارت است که ارزش دارد.

در مورد گروه دوم که اکثرا از کارمندان تشکیل شده است هم نشانه هایی دیده میشود که شرکت ها و سازمان، بیشتر به رزومه و مهارت فرد تمرکز دارند تا صرفا مدرک تحصیلی شخص.

employees-vs-entrepreneurs
کارمندی و کارآفرینی

بهترین و واقعی ترین مدرک شما برای اثبات تخصصتان، مهارت و پشتکارتان در شغل و تخصصی است که دارید. حتی در حال حاضر اکثر کسب و کار های بزرگ داخلی و خارجی اغلب تمرکز خود را بر استخدام افرادی میگذارند که مهارت و تخصص کافی داشته باشد حتی اگر فاقد تحصیلات دانشگاهی باشند.

  • فرار کردن از دغدغه ها و مشکلات

این مورد در سال های اخیر در بین جوانان به خصوص پسران شایع شده است. مواردی مثل سربازی ، که اکثر پسران برای فرار از آن یا بهتر ، به تعویق انداختن آن ، دانشگاه را سنگری برای خود قرار میدهند.

مشکل این جاست که این کار نه تنها باعث حل مشکل نمیشود، بلکه باعث اتلاف چندین سال از بهترین سال های زندگی افراد میشود.

حتی در دختران نیز اغلب به خاطر فشار های اجتماعی و خانوادگی ، این اتفاق می افتد.

روحیه ضعیف این افراد باعث شده تا در همان سنین جوانی به جای حل مشکلات و دغدغه هایی مثل سربازی یا فشارهای خانوادگی ، از آن فرار کنند.

  • کسب رضایت دیگران: مهمترین عامل

رسیدیم به مهمترین معیار افراد برای رفتن به دانشگاه. میتوان گفت که دو مورد بالا نیز به نحوی از تلاش برای رضایت دیگران نشأت میگیرند. چرا ما این مورد را به عنوان معیاری غلط برای دانشگاه رفتن قرار دادیم؟ مگر کسب رضایت دیگران اشکالی دارد؟

حقیقت سختی که به احتمال زیاد شما هم از آن آگاه هستید این است که نمیتوان همه را خشنود کرد. زیرا استاندارد و آرمان همه افراد شبیه به هم نیست و به احتمال زیاد موردی که برای شما به قیمت مرگ و زندگی است شاید برای دیگری هیچ ارزشی نداشته باشد.پس تلاش برای کسب رضایت دیگران بیهوده است زیرا هیچوقت این اتفاق نخواهد افتاد!

هر انسانی در زندگی هر از چندگاهی به یک دوراهی میرسد. دوراهی بین خود و دیگران. اکثریت افراد در این مواقع راه دیگران را میروند. ولی سوال مهم این است که آیا واقعا ما نتیجه ای را میخواهیم که دیگران در حال حاضر به آن رسیده اند؟ یا حداقل در راه رسیدن به آن هستند؟

تجربه و تحقیق ثابت کرده است که ما انسان موجوداتی قدرتمند در تصمیم گیری هستیم . ما میتوانیم تجزیه و تحلیل کنیم، تفکر کنیم، احتمالات را بسنجیم و راهی را انتخاب کنیم که سود بیشتری برایمان دارد. اما زمانی اتفاقی می افتد که پرده ای تاریک از ترس و باور های محدود کننده جلوی این توانایی را میگیرد. ترس از همرنگ جماعت نبودن، ترس از شکست، ترس از ترد شدن و….

رابرت کیوساکی-ترس
رابرت کیوساکی نویسنده کتاب 

پدر پولدار پدر بی پول-ترس

تحصیلات دانشگاهی باید سنجیده باشد. سنجش این که :

  • آیا روحیه من با فضای درس و تکالیف و … سازگار است؟
  • آیا من به این رشته علاقه دارم؟
  • آیا استعدادی در این زمینه دارم؟
  • آیا با ادامه تحصیل میتوانم توانایی ها خود را بهبود ببخشم؟

اما در این روزها برای سنجش تحصیل این سوال ها پرسیده میشود:

  • آیا این رشته درآمد دارد؟
  • آیا با مدرک این رشته میتوانم چشم دختر خاله و پسر خاله را از جا درآورم؟
  • آیا خانواده ام با این رشته موافق هستند؟

معیار و ارزش های افراد ، همین جا مشخص میشود و نتایج حال حاضر نیز این نکته را تایید میکند.

پیام این مقاله دو قسمتی این است که دانشگاه برویم: با دلایل ارزشمند و دانشگاه نرویم: با دلایل ارزشمند.دلایلی  که ناشی از ترس از شکست یا ترس اجتماعی یا حتی ترس اقتصادی نباشد! بلکه ناشی از حس درونی و انگیزه های شخصی باشد. دلایلی که موفقیت را ارزشمنده میسازند و به اهداف شخصی معنا میبخشند.

شما هیچوقت نمیتوانید شخصی را که دانشگاه میرود تا مهارت لازم برای موفقیت در تخصص مورد علاقه اش را دریافت کند را، با شخصی مقایسه کنید که دانشگاه میرود چون برای. حتی اگر نقطه پایان هر دو فرد یکی باشد، نتایج بدست آمده متفاوت خواهد بود چرا که انگیزه و چرایی افراد متفاوت بوده است!

قسمت اول

این مطالب نیز برای مطالعه توصیه میشود:

  • دو راه سریع برای پیدا کردن شغل مورد علاقه

  • عادت های بدتان را با این روش ها منفجر کنید!


افراد ثروتمند و موفق را اغلب با تفریحات لاکشری(لاکچری، luxury یا هرچی!!!) ، ماشین های گرانقیمت و …. میشناسیم. اما امروز در مقاله قصد داریم که به سبک زندگی این افراد و عادت هایی که موجب بدست آوردن پول و ثروت شده است بپردازیم.

حقیقت اجتناب ناپذیری که امروز به آن پی میبریم این است که واقعا این افراد با انسان های معمولی تفاوت هایی دارند. شاید ظاهرا این جمله خلاف کلیشه های

انگیزشی امروزی است که میگوید : افراد موفق هیچ استعداد یا برتری خاصی نسبت به بقیه ندارند. البته باید دید که منظور از استعداد چیست.

استعداد یک زمینه است و زمانی آشکار میشود که چاشنی به نام پشتکار و تلاش با آن مخلوط شود. و نکته دیگر این است که استعداد چیزی است که همه بلااستثنا ، کم و بیش ، در بعضی زمینه ها ، دارای آن هستیم. پس باید به این نتیجه رسید که

موفقیت این افراد در زمینه های مختلف ، به خصوص مالی، به دلیل فرآینده های اکتسابی و ارادی است که در طول زندگی به آن پایبند بودند.

  • عادت های افراد ثروتمند

با یادگیری این 16عادت افراد ثروتمند و اجرای آن در زندگی میتوانید تحولی در زندگی مالی خود به وجود آورید .

1.ولخرجی ممنوع

افراد ثروتمند در ابتدای راهشان انسان های فوق العاده صرفه جو و محتاطی برای خرج کردن پول هایشان هستند.

اکثر آن ها پس انداز را اولویت خود قرار میدهند. در

کتاب پدر پولدار ، پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی نوشته شده است که افراد موفق اغلب 20 در صدر از درآمد خود را در اولین فرصت پس انداز کرده و با 80 درصد باقی مانده زندگی میکنند. این در حالی است که اکثر انسان ها در اولین فرصت آن را خرج بدهی و اقساط میکنند و چیزی که در آخر باقی می ماند را خرج گذراندن زندگی میکنند.

شما چه دوست داشته باشید چه نه ! برای استقلال مالی نیاز دارید ، محدودیت های مصرف را از سوی خود اعمال کنید در غیر اینصورت این پول است که شما را محدود میکند.

2. به شانس تکیه نمیکنند

یک واقعیت جالب ؛ 78 درصد از افرادی که برنده جایزه 1 میلیون دلاری لاتاری میشوند ، هیچوقت ثروت مند باقی نمی مانند و خیلی سریع در عرض چند ماه تا چند سال هر آنچه که بدست آورده اند را از دست میدهند.

افراد ثروتمند هیچوقت بر شانس تکیه نمیکنند چون از نظر آن ها برنده واقعی کسی است که شانسش را خودش ساخته باشد .

3. مطالعه را فراموش نمیکنند

این اصلی است که اغلب فراموش میشود. با نگاهی گذرا به زندگی افرادی چون بیل گیتس ، وارن بافت ، جف بیزوس و … متوجه نکته اشتراکی بین همه آن ها میشوید. همه آن ها کتاب خوان های حرفه ای هستند و مطالعه را بخشی در روتین روزانه خود قرار داده اند.

علم بزرگترین ثروتی است که انسان ها میتوانند داشته باشند. با علم میتوان موانع را پشت سر گذاشت ، میتوان درست فکر کرد و دید بهتری به مسائل داشت. شما هم اگر خواستار کسب ثروت در زندگی هستید حتما مطالعه کنید.(دانلود بهترین

کتاب های موفقیت به صورت رایگان)

4.از زمانشان به بهترین نحو استفاده میکنند.

شاید یکی از بهترین عادت های سازنده افراد ثروتمند این است که از زمانشان به بهترین نحو استفاده میکنند.


تلویزیون دیدن ، چرخیدن در شبکات اجتماعی و پیگیری اخبار سلبریتی ها! اعمالی است که در زندگی افراد موفق نمیتوان یافت. افراد موفق به شدت زمان را گرانبها میدانند.


5.احساسات خود را کنترل میکنند. 

 تصمیم گیری درست در مسائل مالی باید با تفکر و منطق صورت بگیرد. افراد ثروتمند به هیچ وجه اجازه نمیدهند که احساسات عامل تصمیماتشان باشد.


گرچه احساسات نیز میتوانند در تصمیم گیری های ما نقش مثبت ایجاد کنند(برای پی بردن به اهمیت این موضوع کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کوئیلو را مطالعه کنید)


ترس یکی از مهم ترین احساسات منفی است که در صورت اجازه میتواند در تصمیم گیری های ما اختلال ایجاد کند. هر تغییری در زندگی ، حتی تغییرات مثبت مثل ایجاد کسب و کار یا ازدواج سبب تولید ترس میشوند.

ثروتمندان در طول زندگی، ذهن خود را طوری تعلیم دادند که ترس های خود را کنترل کند.این در حالی است که افرادی از نظر مالی دچار کشمکش هستند همیشه تسلیم ترس هایشان میشوند.


6.به طور مرتب شبکه سازی میکنند.

یکی از بزرگترین و ملموس ترین قدرت های افراد ثروتمند این است که این افراد مجموعه ای از افراد قدرتمند و حرفه ای در زمینه کاری خود را در دایره روابطشان قرار داده اند.

شبکه سازی یکی از مهره های کلیدی برای موفقیت . از آن جا که ما برای رسیدن به استقلال مالی نیاز داریم که گاهی از دیگران کمک بگیریم، خوب است که از کسانی کمک بگیریم که راهی که ما در حال پیمودن آن هستیم را رفته اند و چه بهتر که آن ها جزو دوستان ما باشند!.


7.فراتر از حیطه کاری خود قدم بر میدارند

افراد ثروتمند به هیچ وجه خود را محصور در چهارچوب شغلی خود نمیکنند. این به آن معناست که از هر کاری برای رسیدن به هدف خود که استقلال مالی است ، فرار نمیکنند.


(این کار خارج از وظایف من است) حرفی است که معمولا از عموم جامعه میشونیم ، اما افراد ثروتمند برای رسیدن به سود یا رساندن ارزش به مجموعه ای که در آن مشغول به کار هستند حاضر به انجام کارهای بیشتر از وظایف خود ، هستند.

8.هدف گذاری به جای رویاپردازی!

تقریبا تمام افراد موفق ، اهداف را به آرزوها و رویاهایشان ترجیح میدهند.

این به آن معنا نیست که این افراد رویاپردازی نمیکنند بلکه زمانی که بخواهند به رویاهایشان برسند ، به جایی خیال پردازی ، آن را تبدیل به هدف میکنند و برای آن برنامه ریزی می کنند.


هدف گذاری جزو پایه ای ترین اصولی است که شما برای رسیدن به ثروت باید رعایت کنید.


9. کارها را به تعویق نمی اندازند.

افراد ثروتمند از تعویق انداختن کارهایشان دوری میکنند. آن ها میدانند که زمان گرانبها است و باید از آن به بهترین نحو استفاده کنند.


10.گوش میدهند 

یکی از عادات افراد موفق این است که بیشتر از اینکه حرف بزنند ، گوش میدهند. این کار باعث میشود بهتر فکر کنند و فرصتی است که نکات آموزنده اطراف خود را درک کنند.

این افراد همیشه در حال یادگیری هستند و با گوش دادن به حرف های دیگران ، در روابط اجتماعی نیز قدرتمند ظاهر میشوند.


11.از افراد سمی دوری میکنند.

تحقیقات این مسئله را ثابت کردند که ما انسان ها شباهت بسیار زیادی به دوستانمان داریم. پس اگر میخواهید تبدیل به فردی ثروتمند شوید در اولین فرصت به دوستان و افراد اطرافتان نگاهی عمیق بیندازید. سعی کنید اطرافتان را با افراد موفق و ثروتمند که باعث پسشرفت شما میشوند احاطه کنید.

12.آنها هرگز ناامید نمیشوند.

افراد ثروتمند به هیچ وجه نامید نمیشوند. آنها همیشه و هر لحظه در حال پیگیری اهداف خود هستند و از شکست نمی ترسند.

13.باور های ثروت ساز دارند

اگر به شما بگوییم که مهم ترین عامل موفقیت افراد ثروتمند ، باور های آن هاست ، دروغ نگفته ایم!!


افراد فقیر و کسانی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند دائم با جملاتی مانند:


تو ایران نمیشه موفق شد

فقرا نمیتونن ثروتمند بشن

فقرا بدشانس هستن

خودشان از ثروت و فراوانی دور میکنند. اما ثرتمندان این طور نیستند. آن ها فوق العاده مثبت هستند و باور های محدود کننده را از خود دور کرده اند.


در ضمن برای آشنایی بیشتر با باور های ثروت ساز و عادت های افراد ثروتمند این مقاله را دنبال کنید: کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید


14. آن ها مربی دارند

93درصد از ثروتمندان ، کسانی را برای راهنمایی و کمک گرفتن در راه هدفشان انتخاب کرده اند. آن ها میدانند که قدم گذاشتن در راه ثروت و موفقیت مستم علم آگاهی است .

پس سعی میکنند با انتخاب یک مربی که قبلا راه آن ها طی کرده آن علم و آگاهی را به دست بی آورند.


15.به شانس اعتقادی ندارند

به عقیده افراد ثروتمند ، شانس چیزی اکتسابی است. آن ها شانس را نتیجه تلاش و کوشش و باور های صحیحشان میدانند. بنابراین آن ها سعی میکنند با تلاش و پشتکار خود فرصت های پولساز را به سمت خود جذب کنند.


16. هدف اصلی خود را میشناسند

آخرین اصل یا عادت افراد موفق که میتوان آن را یکی از مهم ترین ها نیز نام برد. افراد ثروتمند یک هدف بزرگ در زندگی برای خود انتخاب کرده اند و تمام تلاششان را برای آن هدف میکنند.


شاید به همین دلیل است که آن ها افراد خوشحالی هستند چرا که هدف بزرگی دارند و برای آن میجنگند.


البته این نکته حائز اهمیت است که آن ها از کاری که میکنند لذت میبرند و به دنبال آن، حاضرند ساعت های بیشتری رو کارشان متمرکز باشند.


این بود 16 عادت افراد ثروتمند که با آن میتوانید به موفقیت های بزرگی در زندگی برسید. امیدواریم مقاله ما تحت عنوان

با این 16 عادت ساده ، میلیونر شوید» برای شما کاربردی بوده باشد.



شاید این مطلب ، کمی تکراری به نظر برسد. از سوی دیگر موجی از افکار در بین جامعه ما شکل گرفته است که کارآفرینان افرادی سطح بالا و با ژن خوب هستند و کارمندان افراد سطح پایین و رعیت جامعه . خوب اینجا یک سوال مطرح میشود که کارافرین بدون کارمند دقیقا چه نقسی دارد؟ 

در واقع مقایسه بین کارمندان و کارآفرینان ، مقایسه بین خوب و بد نیست. این دو در کنار هم معنا پیدا میکنند و درکنار هم میتوانند ارزش خلق کنند. چه بسار کارمندی و خدمت به یک شرکت، تیم یا سازمان بسته به شرایط در یک بازه زمانی در بین افراد ، کاری بسیار پسندیده و مفیده بوده.

وقتی ما

کارآفرینان و کارمندان را مورد مقایسه قرار میدهیم در واقع میخواهیم با وجه تفاوت های بین این دورا برای افرادی که میخواهند یکی را برای سبک زندگی خود انتخاب کنند ، آشکار کنیم.

کارآفرین و کارمند

1.کارمندان زندگی آرام و بدون چالش را دوست دارند درحالی که کارآفرینان زندگی پر از چالش را ترجیح میدهند

2.کارمندان در انتهای ماه یک حقوق معین دریافت میکنند در حالی کارآفرینان درآمد را در نتیجه کار دنبال میکنند.

3. کارمندان دنباله رو یک مسیر هستند درحالیکه کارآفرینان خود مسیر را می‌سازند.

4.کارمندان در کارها متخصص هستند، در حالیکه کارآفرینان کلی نگرند.

و تفاوت های محصوص دیگر

توصیه میکنم برای درک بهتر دیدگاه وذهنیت کارآفرینی مقاله

مجله موفقیت را تحت عنوان

7 ویژگی کارآفرینان موفق را مطالعه کنید

 


بیل گیتس و استیو جابز دو کارآفرین جاودانه محسوب میشوند. دستاورد های این دو در عرصه کسب وکار میتواند الگوی آیندگان باشد. شاید کم تر کسی مثل این دو در تاریخ ، جاه طلبانه ، توانسته است، برندی را خلق کند که تا سال های سال به

موفقیت خود ادامه دهد .

استیو جابز و بیل گیتس

حالا در این مقاله قصد دارم 5 درس مهم از این دو کارآفرین بی نظیر را بررسی کنیم.

5 درس مهم از استیو جابز و بیل گیتس

  1. به آینده نگاه کنید و به نتایج تصمیمات قبلی خود در زمان حال توجه کنید. این اصل مهمی در

    کسب و کار سه تن از شخصیت های مهم دنیای دیجیتال است. آن ها همواره در نظر داشتند که چطور باید به آینده شرکت شان نگاه کنند و به این قضیه نیز توجه کنند که چطور تصمیمات گذشته، سبب می شود تا کسب و کار شما، در وضعیت فعلی باشد.

  2. خطرپذیری هوشمندانه، موضوع دیگری است که در این کتاب به آن اشاره شده است. اتخاذ استراتژی های بزرگ و ریسک پذیری هوشمندانه، از اصول مشابه افراد موفق است. این افراد دست روی دست نمی گذارند و اجازه نمی دهند ایده هایشان در گذر زمان از بین بروند. البته بی گدار هم به آب نمی زنند و قبل از اقدام تمام جوانبش را بررسی می کنند.
  3. ایجاد ایستم کسب و کار مولد، اصل دیگری که در کتاب به آن اشاره شده. مدیران وظیفه دارند که پلتفرم های مناسب صنعتی را طراحی کنند تا کسب و کارهای دیگر را به طراحی محصولات و خدمات فرعی، تشویق کند تا زمینه ارزش آفرینی بیش تر کسب و کار خود را فراهم کند. مثلا تبلتی بسازند و اجازه دهند خدمات ثالث را دیگر کمپانی ها ارائه کنند.
  4. ضعف دیگران را، پایه قدرت خود کنید. این اصل مهم را بیل گیتس و استیو جابز که شخصیت های تاثیرگذار عصر دیجیتال هستند به خوبی رعایت کرده اند. همواره باید رقبا را مورد بررسی قرارداد و نقاط ضعف آنها را شناخت. بدین ترتیب می توان با تقویت نقاط قوت خود و اصلاح نقاط ضعف رقبا، بازارهای تازه ای را برای خدمات و محصولات خود ایجاد کرد. 
  5. کسب و کار را بر اساس قابلیت های خود، شکل دهید. از فهم بیل گیتس درباره نرم افزار تا از خود گذشتگی اندی گروو در نظم دهی به فرآیندها تا غرق شدن استیو جابز در طراحی های خارق العاده، همه و همه از تلاش این سه تن بر شکل دادن به کسب و کار خود بر اساس قابلیتهای شخصی و نقاط قوت شخصی به خوبی دلالت دارد.

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها